شگفتی و هیبت در بال جدید خیره کننده تاریخ طبیعی.

وقتی اولین بار برنامه‌هایی برای آن ظاهر شد، فکر کردم که آیا مرکز جدید گیلدر در موزه تاریخ طبیعی ممکن است بیش از حد پخته به نظر برسد.

از بیرون، صخره‌ای گرانیتی سفید-صورتی با پنجره‌های خمیازه‌ای است که کمی شبیه دهانه‌های غار است، و آثار شگفت‌انگیز احیای رمانسک موزه از آغاز قرن گذشته را در خود جای داده است. از کنار درهای جلویی، آن صخره تغییر شکل می دهد. این یک دهلیز در ظاهر یک دره بلند، یک بلوک شهری در عمق می شود.

برای معماران آن، جین گنگ و تیمش، گیلدر به وضوح یک قمار و جهش ایمانی بود که هنجارهای بی‌ضرر امروزی را زیر پا می‌گذاشت، و تقریباً برای اتهامات نشاسته‌ای خود ارضایی در معماری التماس می‌کرد.

حالا که ساخته شده است، من آن را دوست دارم.

من آنقدر جلوتر نمی روم که آن را با نبوغ انحنای گائودی یا ترمینال شیاردار TWA سارینن یکی بدانم، اما در خانواده است. مانند آنها، گیلدر تماشایی است: اثری شاعرانه، شاد، تئاتری از معماری عمومی و پرواز بسیار پیچیده ای از فانتزی مجسمه سازی. نیویورکی ها زندگی می کنند تا در مورد ساختمان های جدید هوس کنند. به نظر می رسد که این یکی یک قلب تپنده فوری و جذابیت عظیم باشد.

و برای بخش معنی‌داری از پایگاه کاربری آن، بخشی که هنوز مدرسه راهنمایی را به پایان نرسانده است، من انتظار دارم که به سادگی، مانند خیلی چیزهای دیگر در موزه، عالی باشد.

مطمئناً این تغییر موضوع از مجسمه تئودور روزولت در مقابل ورودی پارک غربی موزه، که هدف مناسبی برای معترضان پس از قتل جورج فلوید بود، خوشایند است. از سال 1940، روزولت در حالی که روی شارژر خود نشسته بود، با سینه پف کرده، سرش را بالا می‌گرفت، بالای دو خدمتکار سرگردان، یکی بومیان آمریکایی و دیگری آفریقایی، جلوی پای او ایستاد.

موزه سرانجام سال گذشته مجوز شهر را برای ارسال این مجسمه به داکوتای شمالی دریافت کرد. از جمله، که هوا را برای افتتاحیه گیلدر روشن کرد.

در سال 2014، موزه برای اولین بار برنامه های خود را برای افزایش 230000 فوت مربعی، مرکز علوم، آموزش و نوآوری ریچارد گیلدر اعلام کرد. در آن زمان، شهرداری متعهد شد 15 میلیون دلار برای بودجه 325 میلیون دلاری گیلدر در آن زمان اختصاص دهد. امید این بود که تا سال 2019، 150 سالگی موزه، افتتاح شود. این اولین افزوده بزرگ تاریخ طبیعی از زمان مرکز رز برای زمین و فضا بود – به‌روزرسانی خیره‌کننده مشارکت پولشک در مورد ادای احترام معروف ایتین-لوئیس بولیه به نیوتن در قالب یک جعبه شیشه‌ای که مدلی از منظومه شمسی را در بر می‌گیرد – که جایگزین محبوب اما عجیب و غریب شد. سیاره‌نمای هیدن در سال 2000.

گیلدر نیاز به تخریب چندین سازه غیرقابل دوست داشتن و پشت خانه دارد. آنها شامل یک ورودی خیابان کلمبوس کم استفاده بودند که در آن خیابان 79 غربی به نوار سبز رنگی به نام پارک تئودور روزولت ختم می شود.

بال جدید نیاز به گالری‌های قابل تنظیم برای انسکتاریوم و باغ پروانه‌ها دارد که توسط Ralph Appelbaum Associates طراحی شود، که هر دو باورنکردنی بودند. پنج طبقه انبار حدود چهار میلیون نمونه علمی را در خود جای می‌دهد – سه طبقه از آنها با نمایشگاه‌های باز که از پنجره‌های بلند به داخل انبارها قابل مشاهده است.

گیلدر همچنین کلاس‌های درس، آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌ای جدید را به همراه یک سالن تئاتر به شکل پیست هاکی و تقریباً به همان اندازه در خود جای می‌دهد تا نمایش‌های تعاملی پیشرفته‌ای درباره به هم پیوستگی همه حیات روی زمین داشته باشد.

برای قرار دادن همه آن، دره گنگ، به عنوان دهلیز، از بیرون به داخل پارک می‌ریخت تا نمای سنگی را مشخص کند. آنها با هم باعث می شوند که گیلدر به سنگینی یک کلیسای جامع گوتیک به نظر برسد. پس از سفرهای جستجو در غرب آمریکا، معمار شروع به مدل‌سازی لایه‌هایی از سنگ‌های هوازده با کنده‌کاری یخ کرد.

تمام آن چین‌ها و منحنی‌های پیشنهادی، رگه‌ها و تاندون‌های کششی را تداعی می‌کنند.

شکاکان پرسیدند که آیا کل ماجرا واقعاً بهانه‌ای مفصل برای ساختن یک فضای مهمانی جدید برای جمع‌آوری‌کنندگان سرمایه موزه نیست؟ دهلیز به طور اجتناب ناپذیری مانند آن عمل خواهد کرد. اما گیلدر باید بزرگ باشد، زیرا تصور می‌شد که بخش‌های دوردست موزه را به هم متصل کند.

تاریخ طبیعی از طرحی متقاطع و مربع شکل گرفت که در دهه 1870 توسط Calvert Vaux و Jacob Wrey Mould ابداع شد. در طول سال‌های متمادی، وقتی موزه به یکی از موسسات ستون خیمه‌ای شهر تبدیل شد، حدود دوجین ساختمان به سبک‌های مختلف تاریخی را به دست آورد که به طور فزاینده‌ای مانند یک لحاف دیوانه کنار هم چیده شده بودند.

برای مردم عادی، گالری‌های بن‌بست سابق، مانند گالری‌های سنگ‌های قیمتی و معدنی، شبیه به کوچه دیاگون هری پاتر بودند: مکان‌های مخفی و جادویی. اما برای میلیون‌ها بازدیدکننده، این موزه می‌تواند یک پیچ و خم ناامیدکننده باشد، و گردش یک شکست.

گیلدر قطعا کل مشکل را حل نمی کند. اما برخی از هوشمندانه‌ترین و پیچیده‌ترین کارهای استودیو گنگ به منطقی کردن جریان بازدیدکنندگان و ایجاد ارتباطات داخلی بصری کمک می‌کند تا افراد بتوانند بر روی مجموعه‌ها تمرکز بیشتری داشته باشند، برخلاف راه‌یابی.

تأخیر پروژه را دچار مشکل کرد. از سال 2014، 150مین سالگرد تاسیس این موسسه آمده و رفته است. ریچارد گیلدر، بانکدار و بشردوستی که سرمایه‌گذاری برای بال جدید را آغاز کرد، در سال 2020 درگذشت. با افزایش سرسام‌آور هزینه‌های ساخت در طول همه‌گیری، بودجه به 465 میلیون دلار افزایش یافت. سهم شهر به 92 میلیون دلار افزایش یافت. و الن فوتر، رئیس با سابقه و رویایی تاریخ طبیعی، که هر دو توسعه مرکز رز و گیلدر را رهبری می کرد، در ماه مارس بازنشسته شد.

همه گیری فقط تا حدی مشکل بود. این پروژه همچنین با مخالفت همسایگانی مواجه شد که بر اساس هجوم گیلدر به گوشه ای از پارک، چالش های قانونی را مطرح کردند. در سال 2019، بخش استیناف دادگاه عالی ایالت نیویورک سرانجام آخرین چالش را رد کرد.

مذاکرات در حال انجام با همسایگان به کوتاه کردن ردپای مرکز در پارک ختم شد. تاریخ طبیعی همچنین Reed Hilderbrand، شرکت معماری منظر را برای حفظ برخی از درختانی که در طرح‌های توسعه اولیه احتمالا قطع می‌شدند، استخدام کرد و صندلی‌های بیشتری را اضافه کرد.

گمان می‌کنم که این یک استدلال واجد شرایط برای منافع عمومی همه آن سال‌های پرهزینه مشارکت گاه خشن جامعه باشد. من به بخش قبلی پارکی که گیلدر اکنون در آنجا برخاسته است، رفت و آمد می‌کردم که خوب بود. پارک جدید، که کاشت آن هنوز در حال انجام است، به نظر می رسد بسیار سخاوتمندانه تر و بخشنده تر خواهد بود و فضاهای سبز سابقاً بسته را باز می کند.

و خود گیلدر باید بازدیدکنندگان را به ریشه های موزه در مفهوم شگفتی بازگرداند. در اواسط قرن نوزدهم، قبل از اینکه تاریخ طبیعی وجود داشته باشد، موزه آمریکایی پی‌تی بارنوم در منهتن پایین، محبوب‌ترین موزه شهر بود. طبق گزارش‌ها، طی چند دهه، تعداد بازدیدکنندگانی که در ایالات متحده وجود داشت، بیشتر از تعداد بازدیدکنندگانی که 25 سنت آن را پرداخت کردند، هزینه ورودی آن را پرداخت کردند.

آنها به تماشای دیوراما رفتند و از بطن‌بازها، دمنده‌های شیشه و گروهی متشکل از 200 موش سفید “تحصیل‌کرده” شگفت زده شدند. آنها به فکر سر میمون مومیایی شده دوخته شده به دم ماهی قزل آلا – که پری دریایی فیجی نام داشت – پرداختند و اجراهای ستارگان موسیقی پاپ آن زمان مانند تام تامب و ند دِ لند سیل، یک پستاندار دریایی که ارگ ​​دستی می نواخت، تماشا کردند.

“چرا اکنون نمی توانیم یک موزه محبوب و بزرگ در نیویورک داشته باشیم، بدون اینکه در مورد آن “هیجانی” وجود داشته باشد؟ نیویورک تایمز پس از سوختن موزه بارنوم در سال 1868 پرسید. رهبران شهر موافقت کردند.

و از خاکستر کاخ سرگرم کننده بارنوم، موزه تاریخ طبیعی آمریکا پدیدار شد، که بسیار مهم، یک قطعه ضروری از DNA بارنوم را حفظ کرد.

مانند اتاق زیر شیروانی کنجکاوی ها و سرگرمی های بارنوم، تاریخ طبیعی از “کابینت های شگفت انگیز” که در قرن شانزدهم در اروپا شروع به تکثیر کردند نشات گرفت: مجموعه های متنوعی از بزرگ ترین، کوچک ترین، کمیاب ترین، نفیس ترین یا گیج کننده ترین اشیاء. این دوران اکتشاف جهانی، تسخیر استعماری، کنجکاوی انسان‌گرایانه و پیشرفت‌های علمی بود. شگفتی یک حالت میانی مطلوب بین لذت و آموزش بود که نبوغ غیرقابل درک خدا را ثابت می کرد.

اما پس از آن روشنگری مانند معلم کلاس دوم که جایگزین جانشین غرق شده خود می شود، وارد شد و تعادل را به سمت آموزش هوشیارانه تغییر داد. دکارت هشدار داده بود که شگفتی می تواند “استفاده از عقل را منحرف کند.” و در قرن نوزدهم، کابینت‌های شگفت‌انگیز در حال تسلیم شدن به چیزی بودند که ما اکنون به عنوان موزه مدرن و دایره‌المعارفی فکر می‌کنیم.

موزه تاریخ طبیعی آمریکا به نمایشگاه A برای چنین موسسه ای تبدیل شد – امپریالیستی و حریص، شکار حیوانات عجیب و غریب و مصنوعات فرهنگی به نام علم و دانش. اما بازدیدکنندگان همچنان به آن می‌رفتند تا استخوان‌ها و دیوراماهای دایناسورها را شگفت‌زده کنند.

زمانی در داخل گوریل دیورامای معروف بودم که منظره‌ای را در آفریقای مرکزی بازتولید می‌کند، جایی که طبیعت‌شناس و مخترع کارل آکلی، «پدر تاکسیدرمی مدرن» در آن دفن شده است. مرگ او در آنجا در سال 1926 در صفحه اول اخبار منتشر شد. آکلی گوریل ها را کشت، آورد و در دیوراما سوار کرد. سال‌ها قبل، او جامبو، فیل مشهور، را برای بارنوم سوار کرده بود.

من به آکلی می پردازم زیرا او به چیزی رسید که هنوز یک فرآیند ساخت و ساز پرکاربرد به نام “شاتکریت” است، که شامل پاشیدن بتن روی آرماتورهای میلگرد و مش فلزی، سپس کنده کاری یا ماله کشی بتن مرطوب با دست است.

دره گنگ از شاتکریت آکلی ساخته شده است.

برنامه های کامپیوتری به ابداع منحنی های پارامتریک دره کمک کردند. باند چین ها و چین ها را اصلاح کرد. شرکت طراحی Arup مهندسی سازه را انجام داد و اطمینان داد که کل سازه می تواند، مانند جامبو که در نقش Twister بازی می کند، از خود (و بازدیدکنندگانش) بر روی ستون های بسیار کمی که در زیر زمین تعبیه شده است پشتیبانی کند.

به یاد پروژه ای از گنگ در یک دهه پیش، درست قبل از آغاز به کار گیلدر افتادم: یک مرکز کوچک عدالت اجتماعی در کالج کالامازو در میشیگان که شامل نماهای مقعر با سنگ تراشی چوبی و پنجره های روزنه ای است. ساخت آن همچنین به همکاری معمار با کارگرانی بستگی داشت که از آنها دعوت شده بود خلاق باشند و تمام تلاش خود را انجام دهند.

چیزی که با گیلدر حاصل می شود، معماری تقریباً در رگ مجسمه ریچارد سرا است که بر جرم و مادی خود تأکید می کند. شاتکریت بافتی شبیه کاغذ سنباده دارد. این نما روکش نازک یا شیشه ای نیست، اما سنگ صورتی میلفورد برس خورده است که در همان معدن سنگ گرانیت جان راسل پوپ در دهه 1930 برای طراحی نمای باشکوه مرکز پارک غربی موزه استفاده کرد.

در مقابل، تمام آن سطوح لمسی، نقش اثیری را که نور در ساختمان ایفا می‌کند، آشکارتر می‌کند: گیلدر، برخلاف بیشتر موزه، پر از پنجره‌های پرنده‌ای است که به سمت شهر نگاه می‌کنند. سطوح ناهموار همچنین جزئیاتی مانند ریل‌های بلوط صیقلی و پلکانی لوبیایی شکل را نشان می‌دهند (تعجب نمی‌کنم گنگ از تحسین‌کنندگان معمار بزرگ ژاپنی تویو ایتو باشد) که در کتابخانه و مشرف به پارک تئودور روزولت به اوج خود می‌رسد.

گنگ تک ستون کتابخانه را شبیه ساقه یک قارچ بزرگ کرده است، با چراغ های نواری و صفحات خاکستری که در امتداد سقف برای آبشش هایش منشعب شده اند. آن نورها در طول غروب از میان درختان پارک می درخشند، زمانی که نمای گیلدر – که معماری التقاطی موزه را در امتداد خیابان کلمبوس به زیبایی در هم می‌پیوندد – به رنگ‌های قرمز و خاکستری تغییر می‌کند.

در طول سال‌ها، چشمان معماران را تماشا کرده‌ام که به دره گنگ می‌چرخند. من غرغر شنیده ام که با توجه به تغییرات آب و هوایی، شاتکریت پایدارترین ماده برای موزه ای نیست که موضوع اصلی آن تقدس طبیعت و صحت علم است.

اما پس از آن، بسیاری از سبزترین ساختمان‌ها ساختمان‌هایی هستند که طولانی‌ترین عمر را دارند، زیرا همچنان مورد استفاده و محبوبیت قرار می‌گیرند. شاید من از یک مکان پلک زده می آیم، زیرا با بازدید از تاریخ طبیعی بزرگ شده ام و شاهد بزرگ شدن فرزندانم در آنجا هستم. حتی امروز می‌بینم که از رویارویی دیگری با مدل یک ماهی مرکب غول‌پیکر یا ناروال دیوراما بازمی‌گردم و احساس می‌کنم که اکنون در غارهای گیلدر حرکت می‌کنم و به خورشیدی خیره می‌شوم که از طریق پنجره‌های گذر و گل سرخش می‌ریزد.

این چیزی بیش از لذتی است که از اجازه دادن به ناباوری فرد برای مدت کوتاهی به حالت تعلیق درآید، قبل از اینکه به خیابان ها و زندگی روزمره برگردیم.

حدس می‌زنم اسمش را شگفت‌انگیز بگذارم.

Todd Holland

متفکر. معتاد رسانه های اجتماعی متعصب الکل استاد وب. مبشر قهوه معمولی.

پاربرگ سایت


تمامی اخبار به صورت تصادفی و رندومایز شده پس از بازنویسی رباتیک در این سایت منتشر شده و هیچ مسئولتی در قبال صحت آنها نداریم تماس با ما
Digital currencyخبربهترین مشاور کنکوربهترین سالن زیبایی تبریزبهترین اکستنشن مژه اصفهانdigital currency tutorialdigital currency channelدانشگاهبهترین سالن زیبایی اصفهانGuide to buying household appliances