آیدان مارچین، نویسنده، در رمانی جدید، “مرگ یک نویسنده”، بشقاب ناچو را به این شکل توصیف می کند:
«پنیر بسته شده بود و چیپسها خیس، مرطوب و با لایهای چرب مانند نوعی تفاله دریاچه آغشته شده بود. گاس خودش را مجبور کرد که لقمه ای بخورد، اما طعم آن گندیده بود، یک تقلید بیمارگونه شیرین از پنیر. او آن را با یک تکه آبجو شست، اما حتی آن هم مزه زشتی داشت، مثل اینکه برای مدت طولانی زیر نور خورشید نشسته بود.»
نوشته واضح است، اما هیچ چیز غیرعادی خاصی در مورد آن وجود ندارد. آیدان مارچین، با این حال، نویسنده ای غیرعادی است – حداقل در حال حاضر – زیرا آیدان مارچین مجموعه ای از سیستم های کامپیوتری است. نوع.
استفن مارکه، روزنامهنگار و نویسنده، «مرگ یک نویسنده» را با استفاده از سه برنامه هوش مصنوعی نوشت. یا سه برنامه هوش مصنوعی آن را با توطئه و درخواست گسترده از استفان مارکه نوشته اند. . به این بستگی داره که شما چه طور به این نگاه کنید
مارکه گفت: “صد در صد خالق این اثر من هستم، اما از سوی دیگر، من کلمات را خلق نکرده ام.”
صنایع پوشکین، یک شرکت تولید صوتی، این رمان را ماه آینده به عنوان یک کتاب صوتی و کتاب الکترونیکی منتشر خواهد کرد. حتی نام “مارچین” اختراع یک برنامه است، ترکیبی از مارکه و ماشین.
در ژانویه، جاکوب وایزبرگ، مدیر اجرایی پوشکین، به سراغ مارکه رفت که از سال 2017 با هوش مصنوعی و در مورد آن می نویسد. او پرسید که آیا مارکه علاقه مند به استفاده از این فناوری برای تولید یک معمای قتل است یا خیر. نتیجه این همکاری «مرگ نویسنده» است که در آن نویسندهای که به طور گسترده از هوش مصنوعی استفاده میکند مرده میشود.
Whodunit؟ آیا این دختر بیگانه او بود؟ آیا این استاد جنایی و داستان سایبری بود که در کار او متخصص بود؟ آیا این میلیاردر عجیب و غریب بود که با او در یک پروژه مخفی هوش مصنوعی کار کرد؟
مارکه برای ایجاد داستان از لپ تاپ خود از سه برنامه استفاده کرد که با ChatGPT شروع شد. او طرح کلی طرح را از طریق نرم افزار همراه با اعلان ها و یادداشت های متعدد اجرا کرد. او گفت در حالی که هوش مصنوعی در بسیاری از چیزها، به ویژه گفتگو، خوب بود، نقشه های آن وحشتناک بود.
در مرحله بعد، او از Sudowrite استفاده کرد و از برنامه خواست که یک جمله را بلندتر یا کوتاهتر کند، لحن محاورهای بیشتری اتخاذ کند یا نوشتار را شبیه نوشته ارنست همینگوی کند. سپس از Cohere برای خلق آنچه که بهترین خطوط در کتاب نامید استفاده کرد. اگر میخواست بوی قهوه را توصیف کند، برنامه را با مثالهایی آموزش میداد و سپس از آن میخواست که تشبیههایی ایجاد کند تا زمانی که مورد علاقهاش را پیدا کند.
او گفت: «برای من، این روند کمی شبیه به هیپ هاپ بود. “اگر هیپ هاپ می سازید، لزوماً طبل زدن بلد نیستید، اما قطعاً باید بدانید که بیت ها چگونه کار می کنند، هوک ها چگونه کار می کنند، و باید بتوانید آنها را به شیوه ای معنی دار کنار هم قرار دهید.”
مارکه گفت که این برنامه ها می تواند ابزاری برای نویسندگان باشد و خود را نسبت به رشد الگوریتم نویسی در رشته خود خوشبین اعلام کرد. اما این چشم انداز بسیاری از نویسندگان و نمایندگان آنها را به شدت عصبی می کند و نگران این هستند که ماشین ها نویسندگان را بیکار کنند. انجمن نویسندگان خواستار “مداخلات قانونی و سیاستی است که توسعه ابزارهای مفید هوش مصنوعی را با حفاظت از نویسندگی انسان متعادل می کند.”
ویزبرگ، مدیر اجرایی پوشکین، گفت که اگرچه ابزارهای جدید اغلب مردم را آواره میکنند، اما فرصتهایی را نیز ایجاد میکنند. به عنوان مثال روزنامه نگاری را در نظر بگیرید.
او گفت: «اگر اخبار معمولی توسط فناوری تهیه یا تولید شود، شما به عنوان یک روزنامه نگار به جای گزارش در مورد هر آتش سوزی، می توانید اخبار جالبی درباره هوش مصنوعی بنویسید.»
مارکه و پوشکین سعی کردند از نرمافزاری برای خلق هر چه بیشتر «مرگ یک نویسنده»، از جمله تاپیکها و جلد آن استفاده کنند. اما یک زمینه وجود داشت که سازندگان آن احساس میکردند این فناوری کمبود دارد: روایت برای کتاب صوتی. بنابراین آنها مردی به نام ادواردو بالرینی را استخدام کردند که جوایز متعددی را در این زمینه کسب کرده است.
ویزبرگ گفت: «اما این چیزها خیلی سریع در حال حرکت است. “اگر ما این کار را بر خلاف شش هفته پیش انجام میدادیم، فکر میکنم میتوانستیم روایتی از هوش مصنوعی دریافت کنیم که تا حد زیادی ممکن باشد.”